تو بر لبم دادی ، سروده ی مستی را تو باصفا کردی ، تمام هستی را
ای سپیده صادق ، شد دلم به تو عاشق جز خدا کسی هرگز ،کی بود تورا لایق
|
موضوع: "تقویم روز"
تو بر لبم دادی ، سروده ی مستی را تو باصفا کردی ، تمام هستی را ای سپیده صادق ، شد دلم به تو عاشق جز خدا کسی هرگز ،کی بود تورا لایق
شهر مکه در ظلمت و سکوت سنگینی فرو رفته بود تنها ماه ، طبق معمول آرام آرام از پشت کوه های سیاه اطراف ، بالا آمده و شعاع کم رنگ و لطیف خود را بر روی خانه های ساده و خالی از تجمل و همچنین ریگزارهای دور شهر ، پهن می کرد . کم کم شب از نیمه گذشت و نسیم لذت بخش و مطبوعی سرزمین تفدیده حجاز را فرا گرفت ستارگان هم در این هنگام به این بزم بی ریا ، رونق و صفا بخشیده و به روی ساکنین مکه لبخند می زدند . هنوز سکوت ابهام انگیزی بر شهرحکومت می کرد . همه در خواب هستند فقط «آمنه» بیدار بود و دردی را که در انتظارش بود احساس کرد … درد رفته رفته شدیدتر شد …ناگهان چند بانوی ناشناس و نورانی را در اتاق دید که بوی خوشی از آنان به مشام می رسید .متحیر بود که ایشان چه کسانی هستند و چگونه از در بسته داخل شده اند ؟!1 طولی نکشید که نوزاد عزیزش به دنیا آمد و بدین ترتیب دیدگان آمنه پس از ماه ها انتظار در سحر گاه هفدهم ربیع الاول به دیدن فرزندش روشن شد2 ————————————- 1.محمد باقر مجلسی،بحار الانوار،چ اول،قم،انتشارات فقه،ج15، 1247،ص325. 2.همان،ج15، 250.
دلم گرفته از اين انتظار يلدايي دقايقم همه غرق “چه وقت ميآيي؟” نوشتهاند “صدايش کنيد ميشنود! صدات ميزنم آخر کجاي دنيايي؟ بگو چه وقت ميآيي؟ ببين که دلهامان دگر قبول ندارد هنوز و امايي شنيدهام نميآيد بهار با يک گل بهار من، گل نرگس! تويي که ميآيي و باز نقطه سر خط، نريز اشک اي چشم! تمام ميشود اين انتظار يلدايي “کامل مدنی"جهت سوال از مسائلی خدمت امام شرفیاب شد،می گوید:وقتی به خدمت آن گرامی وارد شدم دیدم لباس سفید و نرمی بر تن دارند.نزد خود گفتم:"ولی خدا وحجت او لباس نرم ولطیف می پوشند و ما رابه مواسات با برادران فرمان می دهدوازپوشیدن چنین لباسی باز می دارد!” امام تبسم نمودند و آستین های خود را بالا زدند.{دیدم}پلاسی سیاه و خشن-{در زیر لباس}-بر تن دارند ،وفرمودند :"ای کامل !هذالله وهذالکم،این {پلاس خشن}برای خداست واین {لباس نرم که پوشیده ام }برای شماست.
—————————————————- آیت الله سید محسن خرازی،زندگینامه چهارده معصوم،چ اول،قم،انتشارات مسجد مقدس جمکران،1386،ص516. علامه طباطبایی در ذیحجه سال 1321هجری قمری دیده به جهان گشود.وی از سال 1297ش.تا1304علوم بسیاری آموخت .ایشان در مورد تحصیل خود می فرماید:هرگز نسبت به تعلیم وتفکر ،احساس خستگی ودلسردی نکردم ،وزشت وزیبای جهان رافراموش نموده …درخوردوخواب ولوازم دیگر زندگی ،به حداقل ضروری قناعت نموده ،باقی رابه مطالعه می پرداختم بسیارمی شد-بویژه دربهار وتابستان -که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذراندم .ایشان 11سال در نجف کسب علم کرده که سرسلسه اساتید ایشان مرحوم قاضی است.عظمت علمی علامه بدانجاانجامیدکه دولت آمریکا توسط شاه ایران از ایشان دعوت رسمی کردتادردانشگاههای آن کشور (فلسفه شرق )راتدریس نماید که روح بلند وبینش کم نظیر علامه دست رد به آنهمه اصرار میزند. شهید مطهری در باره اثرگران سنگ المیزان می فرماید:60سال یا 100سال دیگر زمان درک وارزش این کتاب است .این کتاب ثمره ی 20 سال تلاش شبانه روزی علامه است . روحش شاد. برگرفته از گلشن ابرار جلددوم ص 865تا868 |
آخرین نظرات