گاهی افراد رابطه های کاملا خوب را به هم می زنند به این دلیل که می خواهند یک مشکل جدی را بلا فاصله حل کنند. یکی از غم انگیز ترین و شایع ترین مواردی که افراد از هم جدا می شوند زمانی است که بچه ای را از دست می دهند. نمونه ها :1- خانمی می گوید:بعد از اینکه بچه ای را به دلیل نقایص مادر زادی از دست دادم و فهمیدم که به لحاظ پزشکی با هم سازگار نیستیم و هرگز نمی تواننم به طور طبیعی بچه دار شویم به جای اینکه به روش های دیگر مثل قبول فرزند فکر کنم تصمیم گرفتم به زندگی مشترکمان پایان دهم .شش ماه بعد با مرد دیگری آشنا شدم و حالا یک پسر بچه سالم وبی نقص دارم اما هنوز احساس خوشبختی نمی کنم چون دلم می خواست این شادی را با مردی که دوستش دارم یعنی شوهر سابقم تقسیم کنم
2-خانم دیگری می گوید:زندگی بسیار وحشتناکی داشتم و مجبور بودم با مردی بد جنس و زشت زندگی کنم که دائما مرا نادیده می گرفت .بالاخره تصمیم گرفتم مردی را پیدا کنم که با من مهربان باشد.حدود یک سالم ونیم با مردی رابطه داشتم که بعدافهمیدم مرافقط برای برای ارضای نیازهای جنسی خود می خواهد.به چنان هچلی افتاده بودم که به هر تخته پاره ای چنگ می انداختم.می خواهم بگویم وقتی از یک فاجعه سخت در عذاب هستید عاقلانه نیست برای درست کردن اوضاع ،خودتان را داخل یک فاجعه دیگر بیندازید .خوشبختی که ممکن است از آن نصیب شما شود زودگذر وموقتی است.
مشاهده شده در کتاب ده کاری که زندگی زناشویی را خراب می کند ،دکتر لوراشلزینگر،مترجم:محمد گذرآبادی ص:177
آخرین نظرات